30 شهريور 1389 / 12 شوال 1431 / 21 سپتامبر 2010


 

 
با ورود نيروهاي نظامي آمريكا به خليج فارس، آنان قصد داشتند كه ضمن معرفي كردن ايران به عنوان كشور جنگ طلب، قطعنامه شديداللحني را به تصويب برسانند كه شامل مجازات عليه كشور متخاصمي بشود كه از اجراي مفاد قطعنامه 598 شوراي امنيت خودداري كند. در مقابل، ايران نيز، ضمن اقدامات تلافي‏جويانه در برابر عراق، تلاش‏هاي ديپلماتيك خود را براي تغيير و جابجايي بندهاي قطعنامه 598 انجام مي‏داد. بنابراين تشديد حملات عراق نيز در چهارچوب سياست‏هاي اين كشور و آمريكا معنا و مفهوم داشت. از اين رو، دولت آمريكا به دنبال بهانه‏اي بود تا بتواند ايران را كشوري جنگ‏طلب به دنيا معرفي كند. بنابراين پس از چندين روز كنترل و شناسايي، اقدام به حمله به كشتي ايران اجر نمود. در 30 شهريور 1364، كشتي تداركاتي و لجستيكي ايران، موسم به "ايران اجر" متعلق به نيروي دريايي ارتش جمهوي اسلامي ايران كه از بندرعباس به سوي بندر بوشهر در آب‏هاي بين‏المللي در حركت بود، از سوي دو فروند هلي‏كوپتر آمريكايي به اتهام مين گذاري، بدون هيچ هشداري مورد حمله قرار گرفت كه طي آن، 4 تن از خدمه كشتي شهيد و چهارتن نيز مجروح شدند، همچنين ده ملوان ديگر اين كشتي را به ناو فرماندهي آمريكا در منطقه منتقل كردند. پس از اين حادثه، سفير آمريكا در سازمان ملل اعلام كرد كه چون اين كشتي در حال مين گذاري بوده است، بر اساس قوانين متعارف، مستلزم برخورد بود. چند روز بعد، مجلس سناي آمريكا با حمايت از اقدام نظامي نيروي دريايي آمريكا، قانوني تصويب كرد كه به موجب آن، نيروي دريايي آمريكا، حق داشت هر كشتي ايراني را كه سعي كند مانع از عبور كشتي‏هاي آمريكا شود، غرق نمايد. تمامي اين كارها، براي فشار به ايران براي قبول قطعنامه 598 توسط ايران و منزوي ساختن آن بود كه به شكست منجر گرديد.
 
در سال 1994 م (1373 ش) كشور فرانسه، علي‏رغم ادعاي داشتن آزادي‏هاي فردي و اجتماعي و نيز دموكراسي، قانوني وضع كرد كه دانش‏آموزان مسلمان در فرانسه، جهت ادامه تحصيل نبايد از حجاب اسلامي استفاده كنند. اين قانون بعدها گسترده‏تر شد و دانشگاه‏ها و مراكز ديگر اين كشور را در بر گرفت. ممنوعيت حجاب در حالي در اين كشور صورت مي‏گيرد كه هركس در پذيرش و انجام عقايد ديني خود، تا آن‏جا كه آسيبي به ديگران وارد نسازد، آزاد است و فرانسه با آن همه ادعاي خود، اين اصل مهم را نقض كرده بود.
 
شيخ الفُقهاء، استاد الحُكماء، رئيس الاُدبا، علامه‏ي دهر، شيخ الاسلام و المسلمين، شيخ بهاءالدين محمد بن عزالدين حسين بن عبدالصمد حارثي هَمْداني جَبعي عاملي معروف به شيخ بهايى از شاگردان شهيد ثاني و يكي از علماي بزرگ شيعه و از افتخارات جهان اسلام مي‏باشد. شيخ بهايى فقيهي اصولي، محدث رجالي، مفسر، رياضي‏دان، حكيم، متكلم، اديب، شاعر، جامع علوم عقلي و نقلي بود و بالجمله در علوم متنوع، گوي سبقت از افاضل و دانشمندان ربوده است. وي در سال 953 قمري در بعلبك لبنان به دنيا آمد. در طول حيات پربار خويش مسافرت‏هاي زيادي به نقاط مختلف جهان داشت و از محضر اساتيدي برجسته در رشته‏هاي گوناگون استفاده نمود. شيخ بهايى در اين سفرها توانست در بسياري از علوم، مانند: هيئت و نجوم، رياضيات، تفسير قرآن، فقه و اصول، علم حديث، ادبيات فارسي و عربي و طب و مهندسي متبحّر گردد و در تمامي آن‏ها كُتُبي را به رشته‏ي تحرير درآورد. وي نخستين كسي است كه يك دوره‏ي فقه غيراستدلالي به زبان فارسي نوشت. ملاصدرا، ملامحمدتقي مجلسي اوّل، محقق سبزواري، ملاحسنعلي تُستَري، ميرزا رفيعا ناييني، سيد ماجد بحراني، ملامحسن فيض كاشاني، ملامحمدصالح مازندراني و ده‏ها دانشمند و فاضل ديگر از شاگردان شيخ بهايى مي‏باشند. كشكول، اسرارالبلاغه، اثني عشريات، خمس اربعين حديثاً، جامع عباسي، عين الحيوة و بحرالحساب و ده‏ها اثر ديگر از جمله آثار اوست. آثار علمي و مهندسي وي را مي‏توان در جاي جاي اصفهان مشاهده نمود. سرانجام، شيخ بهايي، اين دانشمند كامل و جامع در 77 سالگي در اصفهان پايتخت سلسله‏ي صفويان بدرود حيات گفت و طبق وصيتش در مشهد مقدس و در نزديكي مرقد مطهر حضرت امام رضا(ع) مدفون گرديد.
 
با الغاي رژيم سلطنتي درفرانسه، مجلس شوراي ملي بنام كنوانسيون كارخود را آغاز كرد. پس ازلغو سلطنت درفرانسه، نظام جمهوري دراين كشوربرقرارشد. اولين دوره جمهوري 12سال بطول انجاميد و شامل سه بخش بود: بخشهاي جمهوري اول فرانسه بنام هاي «كنوانسيون، ديركتوآر و كنسولا درتاريخ فرانسه» معروفند.
 
سروالتراسكات اديب، شاعرو مورخ انگليسي درگذشت. اسكات تحصيلات خود را در رشته حقوق به پايان رساند اما به سبب علاقه فراوان به ادبيات، دراين زمينه فعاليت كرد. اسكات تا پايان عمربه نوشتن پرداخت و آثارزيبايي هم خلق كرد. آيوانهو مشهورترين اثرسروالتراسكات بشمارمي رود.
 
دكتر قوام نكرومه سياستمدار و باني استقلال كشور غنا بدنيا آمد. او درنهضت استقلال طلبانه مردم غنا شركت كرد و پس ازاولين انتخابات عمومي دراين كشور به نخست وزيري رسيد. درآن زمان نكرومه رياست حزب ملي خلق غنا را بعهده داشت. اما درسال 1966ميلادي زمانيكه قوام نكرومه سرگرم ديدار ازكشورچين بود ژنرال ژوزف آنكِرآ درغنا كودتا كرد و دولت نكرومه سقوط كرد. غنا به ساحل طلا نيزمعروف است.
 
سرزمين اتريش در طي سال‏هاي متمادي، زيرنظر اسپانيا و امپراتوري روم قرار داشت تا اين‏كه از سال 1700م مردمان اين سرزمين به عنوان يك قدرت در اروپا عرض اندام كردند. در اين ميان نبردهاي پي‏درپي ميان لشكريان اتريش و عثماني به وقوع پيوست و هر از چندي يكي از دو كشور، براي تصاحب سرزمين‏هاي بيشتر عليه ديگري وارد جنگ مي‏شد. در سال‏هاي اوليه قرن هجدهم ميلادي، هنگامي كه اتريش از جانب مرزهاي غربي خود احساس آرامش نمود، قصد تصرف نواحي شرقي را در سر داشت. اين امر باعث نبرد بين نيروهاي اتريش و عثماني گرديد كه در نهايت به عقد قرارداد صلح بلگراد در 21 سپتامبر 1739م انجاميد. به موجب اين قرارداد كه عامل اصلي آن دولت فرانسه بود، بسياري از متصرفات اتريش در شرقْ به عثماني واگذار شد و مرزهاي دو طرف تعيين گرديد. اين عهدنامه تا آغاز قرن بيستم و پايان جنگ جهاني اول پابرجا بود تا اين‏كه پس از جنگ جهاني اول، هر دو امپراتوري اتريش و عثماني فرو پاشيدند.
 
سِرْ والْتِرِ اِسْكات، اديب و شاعر معروف انگليسي در دوم دسامبر 1771م در ادينبورو در اسكاتلند به دنيا آمد. وي در كودكي بر اثر ابتلا به بيماري فلج اطفال، از ناحيه پا آسيب ديد با اين حال تحصيلات خود را ادامه داد و به وكالت دعاوي مشغول شد. اسكات از نوجواني به شعر و تاريخ و قصه‏هاي خيال‏انگيز شوق فراوان داشت و زيبايى‏هاي طبيعت باعث شد تا به چشم‏اندازهاي شاعرانه و ترانه‏هاي عاميانه علاقه‏مند گردد. از اين رو به فراهم آوردن ترانه‏هاي عاميانه و غزل‏هاي مرزي كه به وسيله دهقانان از حفظ خوانده مي‏شد دست زد و اين مجموعه را در سال 1803م در سه جلد منتشر كرد. بدين ترتيب، اسكات پيشواي گروهي از شاعران گشت كه بعدها به جمع آوري اشعار عاميانه پرداختند. اسكات حتي در اشعاري كه خود مي‏سرود از اين ترانه‏ها الهام مي‏گرفت. وي طي سال‏هاي بعد آثار متعددي عرضه كرد و به شهرت زيادي دست يافت. اسكات سالياني نيز به امور سياسي و اجرايى پرداخت و در 28 سالگي فرماندار يكي از مناطق انگلستان شد و با آن كه سال‏ها در اين سمت باقي ماند، هرگز از نويسندگي دست باز نداشت. والتر اسكات در اشعار كهن و قصايد اسكاتلند و ترانه‏هاي عاميانه آگاهي فراوان داشت و از راه فراهم آوردن اين اشعار، خدمتي بزرگ به فرهنگ ميهنش انجام داد. اگر چه در منظومه‏هاي داستاني والتر اسكات، زبان تصنعي و مبالغه‏آميز و وزنيِ يكنواخت به كار رفته، با اين حالْ استادي او در نقل و داستان‏پردازي و ادراكش از عالم انساني، اين نقص را جبران مي‏كند. در قلمرو رمان تاريخي، اسكات نويسنده‏اي بي‏رقيب بود و كمتر نويسنده‏اي چنين نفوذ گسترده‏اي بر زندگي هنري زمان خود داشته است، نفوذي كه تنها بر شاعران و رمان نويسان محدود نمي‏گشت و دامنه آن به نمايش‏نامه‏نويسان، آهنگ‏سازان، طراحان و نقاشان نيز كشيده مي‏شد. از اسكات آثار گوناگوني بر جاي مانده كه بانوي درياچه، ترانه آخرين خنياگر، طلسم و آيوانْهو از مهم‏ترين اين آثار مي‏باشند. درباره آثار والتر اسكات گفته‏اند: در اين آثار، پيوسته اعتماد و اعتبار و عمق عظيم در ادراك وجود دارد. آثار او از معرفت وسيعي از عالم واقعي برخوردار است، معرفتي كه نويسنده در سراسر زندگي بر اثر مشاهده دقيق و توجه بسيار به مسائل دشوار زندگي به آن دست يافته است. زندگي اسكات در اواخر عمر با سختي‏ها و دشواري‏هاي فراواني روبرو شد تا اين كه در 21 سپتامبر 1832م در 61 سالگي درگذشت.
 
هِرْبِرْت جورج وِلْزْ، نويسنده و داستان‏نويس معروف و خيال‏پرداز انگليسي در 21 سپتامبر 1866م در ناحيه كنت انگلستان به دنيا آمد. پدر هربرت كاسبي فقير بود كه از عهده مخارج خانواده بر نمي‏آمد، از اين‏رو، هربرت به عنوان فرزند ارشد خانواده از كودكي مشغول به كار شد. با اين حال و با همه دشواري‏ها وي به تحصيلات جدي و مطالعه فراوان پرداخت و پس از طي دوره كالج سلطنتي علوم، در 22 سالگي از دانشگاه لندن در رشته علوم فارغ‏التحصيل گرديد. ولز كار نويسندگي را با نوشته‏هايى در موضوع زيست‏شناسي آغاز كرد و طولي نكشيد كه مخارج خود را از راه نويسندگي تامين نمود. اولين دوره نويسندگي ولز، دوره خلق داستان‏هاي علمي بود و نخستين رمانش به نام ماشين زمان با پيروزي عظيمي روبرو شد. ولز در اين اثر حوادث بي‏شمار و غيرقابل تصور زمان آينده را وصف مي‏كند و در ضمنْ پيشگويى هجوآميزي از جامعه سرمايه‏داري و درسي از جامعه‏شناسي و فرضيه‏هايى علمي به دست مي‏دهد. پيروزي كتاب موجب شد كه ولز از اولين گامْ راه اصلي خود را بيابد. از آن پس او از همه منابع شگفت‏انگيز علمي براي خلق رمان علمي سود برد و دستگاه‏هايى چون ضبط صوت، راديو، بالن، سفر ميان كره‏هاي آسماني، بمب هسته‏اي و مانند آن را براي خلق داستان به كار گرفت. ولز كه از طرفي از خانواده‏اي فقير بود و به بي‏عدالتي‏هاي اجتماعْ واقف، و از طرف ديگر فرهنگي وسيع و آموزشي علمي يافته بود كه اميد برقراري نظامي صحيح و منطقي در جامعه را در او پديد آورده بود، به تدريج به مسائل اجتماعي علاقه‏مند شد و بيش از پيشْ خود را مصلح واقعي و پيامبر الهام بخش پنداشت. او در اين راستا انديشه‏هاي اصلاح طلبانه خويش را در آثار گوناگون عرضه كرد، سپس به خلق داستان‏هاي واقع‏بينانه و انتقادي و هجوآميز روي آورد كه در آنها از دنياي رويا و تخيل دست برداشته و با صراحت به وصف جامعه پرداخته است. ولز در كتاب پيشگويى‏ها، كه كمال مطلوب را پيشرفت صنعت و فن مي‏داند، اميدهايش را نه در زمينه مبارزه طبقاتي، بلكه بر مبناي تعليم و تربيت علمي قرار مي‏دهد كه راه قدرت مطلق را بر عالم طبيعت و بر بشر مي‏گشايد. اما جنگ جهاني اول، به طور عميقْ ولز را آشفته حال ساخت و در آثارش تاثيري فراوان بر جاي گذاشت. او پس از انقلاب سوسياليستي شوروي سابق از آن حمايت كرد اما پس از چندي درباره وضع صنعتي كردن كشور شوروي، دچار ترديد و سرخوردگي شد. در سال‏هاي پس از جنگ، ولز آثارمتعددي درباره انديشه‏هاي سياسي خود انتشار داد كه مهم‏تر از همه، خلاصه تاريخ نام دارد. اين اثر، سرودي درباره قهرمان انسانيت و موعظه‏اي از اصول عقلاني و فلسفه مادي بود كه بلافاصله از طرف يكي از روحانيان مذهبي، پاسخي شديد به آن داده شد. در كتاب ديگر وي به نام توطئه آشكار، ولزْ حكومتي را پيشنهاد مي‏كند كه به وسيله مردان برتر اداره شود و هم‏چنين دنيايى مذهبي كه بر پايه علم استوار باشد. در داستان‏هاي ولز كه از خاطرات و تجربه‏هاي شخصي الهام گرفته، پيوسته عصياني بر ضد جامعه ناقص و سرشار از بي‏عدالتي ديده مي‏شود كه او آرزوي انهدام و از نو ساختن آن را داشته است. هربرت ولز از نويسندگان پر اثري است كه به موضوع‏هاي گوناگون در نويسندگي دست زده است. وي رمان نويس، مورخ، زيست شناس و اقتصاددان است و در تعميم انديشه‏هاي تازه زمان خود، در راه دانش، سياست و ساده گرداندن مسائل اجتماعي، چنانكه درخور فهم عامه باشد، تسلط خاص دارد. اما شهرت ولز بيشتر در رمان‏هاي پرحادثه علمي اوست كه بعدها از بيشتر آن‏ها فيلم سينمايي ساخته شده است. آثار ديگر ولز به سبب آنكه به زمان خاصي بستگي نزديك داشته، اعتبار خود را از دست داده و تنها چون گواهي تاريخي باقي مانده است. هربرت جورج ولز سرانجام در 13 اوت 1946م در هشتاد سالگي جان سپرد.
 
هيپولت آدلْف تِن، منتقد، فيلسوف، اديب و مورخ فرانسوي در 17 مارس 1828م در فرانسه به دنيا آمد و پس از پايان تحصيلات خود، به سمت استاد دانشگاه هنرهاي زيباي پاريس منصوب شد. با انتشار رساله دكتراي تِن، اصول تحقيق و نقد آن، مبناي تاريخ ادبيات جديد فرانسه قرار گرفت. او را به شهرت رساند. تن در فلسفه، بر حسب طبيعت زمان، به علوم تكيه داشت و در نقد ادبي، روان‏شناسي و زيباشناسي نيز شيوه علوم را به كار مي‏برد. بزرگ‏ترين اثر فلسفي تن، در سال 1870م درباب عقل انتشار يافت و نظريات جبر و قدر او را آشكار ساخت. اين كتابْ او را در جمع كساني قرار مي‏دهد كه به تأسيس علم روان‏شناسي به شيوه تحقيقي مذمت كرده‏اند. تن معتقد بود كه انسان محصول توارث يا نژاد، محيط يا مكان و زمان است و او هيچ اثر ادبي و هنري را خارج از اين سه واقعيت نمي‏ديد و نقد خود را بر همين اساس پايه‏گذاري كرد. وي در سال 1878م به عضويت آكادمي فرانسه انتخاب شد و آثار متعددي پديد آورد. آثار تاريخي تن، نظريه ارتباط تاريخ را با زندگي اجتماعي ملل ترويج نمود و نظريات او، اساس مكتب ناتوراليستي يا طبيعت‏گرايىِ اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم قرار گرفت. يكي از آثار او، ريشه‏هاي مملكت در فرانسه معاصر در شش جلد، شامل تحقيقاتي در حدود سه هزار صفحه درباره تاريخ فرانسه در زمان انقلاب و در زمان حكومت سلطنتي است. تن در اين اثر با بررسي بي‏طرفانه انقلاب فرانسه، جامعه فرانسوي را نيز مورد مطالعه قرار داده است. وي پرده نقاشي دقيقي از جامعه نوين پيش چشم گذارده كه باز ريشه‏اش را در جامعه قديم يافته است. در نظر تن، در فرانسه قديم، لذت مورد توجه مردم بوده و در فرانسه جديد، ثروت، ماجراجويى و جنگ. روح قضاوت جامعه كه عنصر اصلي اثر است، هم‏چنين استعداد نويسندگي انكارناپذير تن، موجب شده است كه اين كتاب تحقيقي در رديف آثار مهم آخر قرن نوزدهم قرار گيرد و بر بزرگان ديگري تاثير نهد. فلسفه هنر، كمال مطلوب در هنر و تاريخ ادبيات انگليس از ديگر آثار اوست. هيپولت تن سرانجام در 21 سپتامبر 1893 م در 65 سالگي درگذشت.
 
كشور مالْتْ مجمع الجزايري است متشكل از 5 جزيره، واقع در درياي مديترانه كه در جنوب جزيره سيسيل ايتاليا قرار گرفته است. از پنج جزيره مالتْ سه جزيره آن مسكوني مي‏باشد. مساحت اين كشور 316 كيلومتر مربع و جمعيت آن بيش از 390 هزار نفر است. اكثريت قريب به اتفاق مردم مالت پيرو مذهب كاتوليك هستند و به زبان مالتي و انگليسي صحبت مي‏كنند. بيشتر سكنه مالت مليت سفيد (مالْتي و انگليسي) دارند. پايتخت مالت، والتا نام دارد و از شهرهاي مهم آن بيركيركارا و كورمي است. واحد پول مالْتْ ليره بود كه بعد از پيوستن اين كشور به اتحاديه اروپا واحد "يورو" جاي‏گزين آن گرديد. مالت تاريخ كهني دارد و به واسطه موقعيت خاص خود در وسط درياي مديترانه و بين اروپا و افريقا، از هزاران سال پيش مورد رقابت و كشمكش قدرت‏هاي بزرگ بود. مالت در نيمه دوم قرن شانزدهم، بارها مورد تهاجم دريايى قواي عثماني واقع گشت ولي دولت عثماني موفق به تصرف آن نشد. بعدها مالت به دست فرانسه افتاد و در نهايتْ مستعمره انگلستان گرديد. در سال 1921م، مالت به خودمختاري دست يافت. از سال 1958م تلاش ملي‏گرايان براي استقلال اين كشور آغاز شد تا اينكه در 21 سپتامبر 1964م به استقلال رسيد و نظام سياسي خود را حكومت فرمانداري كل در چارچوب جامعه ملل مشترك المنافع اعلام نمود. در سال 1973م مالت به عضويت جنبش غيرمتعهدها درآمد و در سال 1974 نظام حكومتي آن از فرمانداري كل به جمهوري تغيير يافت. 21 سپتامبر روز استقلال مالت به عنوان روز ملي اين كشور نام گرفته است.
 
كشور بليز با 22/965 كيلومتر مربع وسعت در امريكاي مركزي، در غرب درياي كارائيب و در همسايگي مكزيك و گواتمالا واقع شده است. جمعيت اين كشور، بيش از 200 هزار نفر است كه بيشتر مردم آن مسيحي و عمدتاً كاتوليك مي‏باشند. اكثريت سكنه بليز را تيره‏هاي نژادي دورگه اسپانيايى و سرخ‏پوست تشكيل داده است. زبان رسمي مردم بليز انگليسي و واحد پولشان دلار بليز مي‏باشد. پايتخت بليز، بلمْوپان نام دارد و شهرهاي مهم آن بليزسيتي، اورنج واك و سان ايگناسيو است. انگليسي‏ها در سال 1638م وارد اين سرزمين شدند و به استعمار آن پرداختند. 322 سال بعد، در سال 1960م قانون اساسي بليز وضع شد و در سال 1973م نام اين مستعمره از هُندوراس انگليس به بليز تغيير يافت. بليز سرانجام پس از گذشت حدود سه و نيم قرن استعمار، در 21 سپتامبر 1981م استقلال يافت. نظام سياسي حاكم بر بليز فرمانداري كل تحت حكومت تشريفاتي پادشاه انگلستان مي‏باشد. 21 سپتامبر، روز استقلال بليز، به عنوان روز ملي اين كشور، نام گرفته است.
 
امين جُميِّل سياست‏مدار لبناني پس از كشته شدن برادرش، بشير جُميِّل، به رياست جمهوري لبنان رسيد و حكومت او در نا امن‏ترين و پر هرج و مرج‏ترين مقطع تاريخ سياسي لبنان آغاز شد. امين در اولين روزهاي حكومتش با كمك و هدايت نيروهاي اشغال‏گر اسرائيل‏ي، كشتار فجيعي عليه فلسطينيان مقيم لبنان در دو اردوگاه صبرا و شتيلا به خونخواهي برادرش انجام داد و سپس نيروهاي امريكايى و اروپايى را به لبنان دعوت كرد. اما اين نيروها نتوانستند در اين كشور دوام بياورند، زيرا يك رشته انفجارهاي عظيم عليه مقرّ تفنگ‏داران امريكايى و فرانسوي و سفارتخانه‏هاي آنان و هم‏چنين انهدام پايگاه صهيونيست‏ها در شهر صور كه با فاصله زماني اندكي از يك‏ديگر صورت گرفت، آنان را ناگزير كرد كه يكي پس از ديگري مفتضحانه از لبنان خارج شوند. خروج دسته جمعي فلسطينيان مسلّح از لبنان در پي فاجعه صبرا و شتيلا نيز از حوادث دوران حكومت امين جُميِّل بود. وي در اواخر تابستان 1984م نيز با انتصاب ميشل عون، رئيس ستاد ارتش لبنان به نخست‏وزيري كشور، در شرايطي كه سليم‏الحُصِ مسلمان، نخست‏وزير قانوني لبنان بود، دور تازه‏اي از كشتار و جنايت عليه مسلمانان توسط مسيحيان ماروني لبنان را دامن زد. دوران رياست جمهوري امين جُميِّل تا سال 1988م به طول انجاميد.
 
سرزمين ارمنستان طي قرن‏هاي متمادي محل درگيري دولت‏هاي ايران و عثماني بود، تا اين كه در سال 1918 و درپي انقلاب كمونيستي در شوروي، استقلال خود را اعلام كرد، اما اين استقلال ديري نپاييد و ارمنستانْ دو سال بعد به شوروي پيوست. ارمنستان تا آغاز تحولات سال‏هاي پاياني دهه 1980م در شوروي، يكي از جمهوري‏هاي اين كشور بود. اما در اوايل دهه 1990م در يك همه‏پرسي، بيش از 90 درصد از مردم به استقلال اين كشور راي دادند و به اين ترتيب، در 20 اكتبر 1991م استقلال ارمنستان اعلام شد. ارمنستان در غرب آسيا و منطقه قفقاز واقع است كه نزديك به 30 هزار كيلومتر مربع مساحت دارد و در همسايگي كشورهاي ايران، آذربايجان، تركيه و گرجستان قرار گرفته است. جمعيت ارمنستان، 3/5 ميليون نفر بوده كه اكثريت پيرو آيين مسيحيت بوده و به زبان ارمني صحبت مي‏كنند. پايتخت ارمنستان، ايروان نام دارد و واحد پول آن درام است. مليت مردم ارمنستانْ ارمني و شهرهاي مهم آن وانادزور و گيومري است. نظام سياسي حاكم بر ارمنستان جمهوري چند حزبي با يك مجلس قانون‏گزاري است. با اعلام استقلال در جمهوري‏هاي شوروي، ادعاي مالكيت ناحيه قره‏باغ توسط ارمنستان به جنگ اين كشور با آذربايجان انجاميد. اين جنگ حدود 35 هزار كشته بر جاي گذاشت و به قرار داد ترك مخاصمه جنگ منجر شد، اما همچنان عامل اختلاف ميان دو كشور مي‏باشد. بيست و يكم سپتامبر سال‏روز رأي مردم به استقلال در سال 1991م به عنوان تاريخ استقلال و روز ملي اين كشور مي‏باشد.